وبلاگ مسجد قمر بنی هاشم روستای ابوسعدی

این وبلاگ متعلق به مسجد قمر بنی هاشم روستای ابوسعدی می باشد

وبلاگ مسجد قمر بنی هاشم روستای ابوسعدی

این وبلاگ متعلق به مسجد قمر بنی هاشم روستای ابوسعدی می باشد

  • ۰
  • ۰

نفاق

نفاق یا دورویی یا دوزبانی در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن است.[۱] مُنافِق[۲] یا دورو یا دوچهره کسی است که در آشکار دعوی مسلمانی و ایمان کند و در نهان کفر ورزد. کسی که به زبان اظهار ایمان کند و کفر را در قلب خود نهان دارد.[۳] نفق در لغت به معنی «راه زیرزمینی» است و منافق را به جهت داشتن راه‌های مخفیانه به این نام می‌نامند.[۴]


در اسلام ویرایش


در اسلام نفاق مسئله‌ای مقول به تشکیک است که نازل‌ترین درجات آن همواره با ایمان ضعیف است و می‌توان آنرا نفاق اخلاقی نامید و درجات بالای آن هم کفر و شرک است که می‌توان آنرا نفاق اعتقادی نامید.[۵]


پیامبر اسلام گفته است: «سه خصلت از علامت‌های منافق است اول هنگامی که خبری را می‌گوید دروغ می‌گوید دوم آنگاه که به او اطمینان شود خیانت می‌کند سوم وقتی وعده‌ای می‌دهد تخلف می‌کند.»


در آیات قران و روایات شیعی نشانه‌هایی برای منافقان ذکر شده که در یک جمع‌بندی می‌توان دو نوع نفاق را در نظر گرفت:


نفاق اخلاقی که نشانه‌های آن در احادیث دروغگویی، خلف وعده و خیانت در امانت شمرده شده

نفاق سیاسی که نتیجه و رشد یافته نفاق اخلاقی است

نفاق اخلاقی خود فرد و برخی اطرافیان را گرفتار انحراف می‌کند. اما نفاق سیاسی که در آیات قرآن مکرر از آن یاد شده بخش زیادی از جامعه را دچار انحراف می‌کند.


از دیدگاه قرآن، نه تنها جایگاه افراد نفاق پیشه‌ای که از کار خود دست برندارند و توبه نکنند دوزخ است، بلکه در بدترین جای آن گرفتار خواهند آمد.[۵]


دیگر ادیان ویرایش


بر خلاف تاکیدات بسیاری که در اسلام روی مسئله نفاق شده‌است، در کتب ادیان دیگر یا اسمی از منافقان نیست یا اگر هست بسیار کم است.[۵]


پانویس ویرایش


↑ لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «منافق».

↑ (به انگلیسی: hypocrite)

↑ لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «منافق».

↑ مکارم شیرازی, ناصر و جمعی از نویسندگان. تفسیر نمونه. ج. 5. دارالکتب الاسلامیه, 1374. ص 214سوره انعام، آیات ۳۴ و ۳۵

↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ «نشانه‌های نفاق در قرآن کریم» ‎(فارسی)‎. وبگاه حوزه. بازبینی‌شده در ۶ دی ۱۳۸۸.

منابع ویرایش


دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامهٔ دهخدا.

نشانه‌های نفاق در قرآن کریم

نفاق در روایات

← در سوره توبه 

در سوره توبه نیز پنج صفت دیگر زنان و مردان منافق بیان شده است که عبارتند از: 

۱- دعوت مردم به منکرات: 

« یأْمُرُونَ بِالْمُنْکرِ ». 

۲- باز داشتن مردم از نیکیها: 

« وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ». 

۳- خودداری از انفاق: 

« وَ یقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ ». 

یعنی اصطلاحا "دستهایشان را می‏بندند" نه در راه خدا انفاق می‏کنند، نه به کمک محرومان می‏شتابند. 

۴- فراموشی خدا: 

« نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ ». 

تمام اعمال و گفتار و رفتارشان نشان می‏دهد که "آنها خدا را فراموش کرده‏اند" و نیز وضع زندگی آنها نشان می‏دهد که خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده یعنی با آنها معامله فراموشی کرده است و آثار این دو فراموشی در تمام زندگی آنان آشکار است. 

۵- فسق منافقان: 

« إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ ». [۱۵] 

یعنی منافقان بیرون از دائره اطاعت فرمان خدایند و بدیهی است در این صورت، تمامی آثار فسق نیز بر آنان منطبق میشود. [۱۶] 


اقسام نفاق[ویرایش]


اقسام نفاق 


← نفاق در عقیده 

۱.نفاق در عقیده: 

یعنی اینکه در باطن کافر و مشرک و منحرف باشد ولی در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند و یا جزو فرق باطله و اهل بدعت و ضلالت باشد ولی اظهار تشیع نماید، و این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنی، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز میباشد و آنچه از مصائب و بدبختیها که دامنگیر مسلمانان شده از قبل اینگونه افراد بوده است. 

و از اینجهت خداوند در قرآن سخت‏ترین عذاب و درکات دوزخ را برای آنان مقرر داشته و فرموده: « إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار» [۱۷]«منافقان در پایین‏ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت!». 


← نفاق در اخلاق 

۲.نفاق در اخلاق: 

یعنی باطنا متخلّق باخلاق حمیده نباشد ولی در ظاهر چنین نمایش دهد که دارای اخلاق حمیده است مثل اینکه در باطن زهد و خوف از خدا و محبّت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولی در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخی و متوکل و خاشع و نظائر اینها نشان میدهد ولی اگر در باطن دارای ا خلاق رذیله باشد ولی در ظاهر ترتیب اثر بر آنها ندهد، این نفاق نمیباشد بلکه طریقه معالجه اخلاق رذیله همین است و اگر باین قصد باشد بسیار ممدوح و پسندیده بلکه لازم است. 


← نفاق در اعمال 

۳.نفاق در اعمال: 

یعنی خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکارای او و غیبت او با حضور او متفاوت باشد و در ظاهر خود را اعبد و اتقی ناس معرّفی کند ولی در حقیقت چنین نباشد، و این نیز غیر از اخفاء معصیت است زیرا اشاعه و اظهار معصیت خود گناه است و دلیل بر اینکه نفاق شامل جمیع این اقسام است اخباری است که از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) در تعریف نفاق و منافق وارد شده است. [۱۸] 


نفاق یک جریان همیشگی[ویرایش]


همانگونه که گذشت نفاق معنی وسیعی دارد که هر گونه دوگانگی ظاهر و باطن را در بر می‏گیرد به همین علت هر فرد دورو را در هر مقولهای میتوان منافق نامید. 

با اندکی تامل، میتوان فهمید که حرکت نفاق در برابر اسلام صرف یک تاریخ نیست، بلکه جریانی همیشگی است که همواره به دشمنی با اسلام حقیقی پرداخته است. 

اگر عبدالله بن اُبی در زمان پیامبر اسلام چهره بارز نفاق سیاسی است در زمان مانیز کسانی هستند که در کسوت اعتقاد ظاهری به انقلاب و وفاداری به آن، ضربه های جبران ناپذیری به پیکره انقلاب وارد کردهاند. 


ارکان نفاق[ویرایش]


ارکان نفاق : 

علامه طباطبائی در تفسیر آیه ۵۴ سوره توبه [۱۹]، کفر به خدا و رسول او، کسالت و بی میلی در نماز خواندن، و کراهت در انفاق را از ارکان نفاق آنان شمرده است. [۲۰]« وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ کسالی‏ وَ لا ینْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَِ »«هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‏آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‏کنند مگر با کراهت!» 


عوامل نفاق[ویرایش]


عوامل انحراف منافقین از زبان مومنین: 

در آیه ۱۴ سوره حدید [۲۱]گفتگوی جالبی را که در قیامت میان مومنین و منافقان اتفاق میافتد را بازگو میکند، در این گفت و شنود، مومنین عوامل انحراف منافقین را چنین بیان میکنند: 

۱. شما خود را به واسطه پیمودن طریق کفر فریب دادید و هلاک کردید: 

« وَ لکنَّکمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکمْ »؛ «ولی شما خود را به هلاکت افکندید». 

۲. پیوسته در انتظار [۱۹]     پیامبر (ص) و نابودی مسلمین و برچیده شدن اساس اسلام بودید؛ یعنی همواره بدخواه پیامبر و مسلمانان بودید و برای نابودی اسلام لحظه شماری میکردید: 

« وَ تَرَبَّصْتُمْ ِ»؛ «انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید». 

۳. پیوسته در امر معاد و رستاخی

ز و حقانیت دعوت پیامبر (ص) و قرآن شک و تردید داشتید به عبارت روشنتر هیچ گاه به ضروریات دین یقین نداشتید: 

« وَ ارْتَبْتُمْ »؛ «و (در همه چیز) شک و تردید داشتید». 

۴. همواره گرفتار آرزوهای دور و دراز بودید آرزوهایی که هرگز دست از سر شما برنداشت تا فرمان خدا بر مرگتان فرا رسید: 

« وَ غَرَّتْکمُ الْأَمانِی حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ »؛ « وآرزوهای دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید». 

۵. از همه اینها گذشته شیطان فریبکار (که پایگاهش را در وجودتان محکم کرده بود) شما را در برابر خداوند فریب داد و شما نیز به خاطر پوشالی بودن ایمانتان همواره فریب خورده و منحرف میشدید: 

« وَ غَرَّکمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ». [۲۲]«شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد». [۲۳] 


عوامل اصلاح منافقین[ویرایش]


عوامل اصلاح منافقین 

در تفسیر منیر برای اصلاح منافقین مراحل سه گانهای را ذیل آیه ۶۳ سوره نساء [۲۴]بیان میکند که عبارتند از: 

الف) روگرفتن از آنها، قبول نکردن عذر خواهیشان و اینکه هرگز با آنها از راه گشاده رویی و احترام برخورد نکردن(روشن است که همه این مسائل به خاطر نفاق آنهاست نه مسئله دیگری). 

ب) پند و اندرز، بیم دادن و نصیحت دلسوزانه به گونهایکه آنها را به تامل وادارد و دلهایشان را نرم گرداند تا شاید با اندکی تفکر به اشتباه خود پی برده از روی حقیقت ایمان بیاورند. 

ج) ترساندن شدید، تا آنجا که اگر در نفاقشان اصرار نمایند به ایشان وعده مرگ داده شود و به آنها فهمانده شود که بدتر از کفارند. [۲۵] 


جایگاه منافقین در آخرت[ویرایش]


جایگاه منافقین در جهنم: 

« إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً » [۲۶]؛ «منافقان در پایین‏ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنا بر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!». 

از این آیه به خوبی استفاده میشود که از نظر اسلام نفاق بدترین انواع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پست ترین نقطه دوزخ است، و باید هم چنین باشد، زیرا خطراتی که از ناحیه منافقان به جوامع انسانی میرسد با هیچ خطری قابل مقایسه نیست. [۲۷] 


منافقین در روایات[ویرایش]


منافقان در روایات: 

در رابطه با مفهوم نفاق، صفات منافقین، چگونگی برخورد با آنها و مسائل مرتبط با نفاق و منافقین ( در اصول کافی باب مستقلی با عنوان صفات منافقین وجود دارد) [۲۸] 

احادیث فراوانی نقل شده که ما در اینجا به نقل یکی از آنهااکتفا میکنیم: 

امام صادق (ع) میفرمایند: چهار چیز از علامات نفاق میباشد؛ « قساوت قلب، خشکی چشم، اصرار بر گناه، حرص دنیا.» [۲۹] 

۳۹ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

اَکبَرُ الحُمقِ اَلاِغراقُ فی ‌المَدح وَ الذَّمِّ.

بزرگترین حماقت، زیاده‌روی در ستایش و یا سرزنش دیگران است. (فهرست‌ غرر، ص ۳۶۱)


۴۰ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

طَلَبُ الثَّناءِ بِغَیرِ استحقاقٍ خُرْقٌ

توقع تعریف بیجا از مردم برای خود نشانة حماقت و ابلهی است. (فهرست غرر، ص ۳۶۱)

دیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :


اَلمُؤمِنُ یَأکُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ یَأکُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ؛

مؤمن به میل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق میل و رغبت خود را به خانواده اش تحمیل مى کند.

حدیث (5) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :


اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ و َالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛

مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.

۹ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:

مَن نَمَّ اِلیکَ سَیَنِمُّ علیک!

کسی که در نزد تو از دیگران بدگویی می‌کند (مسلّماً) نزد دیگران هم از تو بدگویی خواهد کرد! (تحف‌العقول، ص ۳۲۹)


۱۰ـ «مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

شَرُّ الاَخلاقِ اَلکِذبُ والنفاقُ.

بدترین خصلت‌ها: یکی دروغ و دیگری نفاق و دورویی است. (فهرست غرر، ص ۳۴۴)

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

برای مثال یکی از علت های حرامی شطرنج این است که وقت انسان را تلف میکند ، برای تایید این سخن به حدیث زیر توجه کنید : 


امام باقر (ع) : از امام (ع) درباره بازی شطرنج سوال شد فرمودند : انسان مومن وقتش آنچنان با ارزش است که فرصت این کارهای بیهوده را ندارد .


وسائل الشیعه کتاب تجارت


حضرت علی (ع) : از مولا علی (ع) سوال شد شما دنیا را بیشتر دوست دارید یا آخرت را ؟ حضرت فرمودند : یک ساعت دنیا را به هزار ساعت آخرت نمی دهم ، زیرا در یک ساعت در دنیا کاری می توانم انجام دهم که هزاران سال در آخرت از آن بهره مند شوم. 


و انسان مومن در دنیا وقت برایش خیلی مهم و با ارزش است و می تواند در دنیا کارهایی نیک بکند که در آخرت از آن استفاده کند ، و به گفته امام باقر (ع) وقت انسان مومن خیلی با ارزش است و فرصت کارهای بیهوده ای مانند بازی شطرنج راندارد


رسول اکرم (ص) : در ضمن حدیث مناهی فرمودند : شما را از بازی با نرد و شطرنج و ورق و نواختن در طبل و عود و طنبور و استفاده بردن از تار و سه تار همچنین خرید و فروش آنها نهی میکنم. ترجمه من لا یحضره الفقیه جلد 5صفحه 309 ، امالی شیخ صدوق صفحه 424 مجلس شصت و ششم ، فروع کافی ، مستدرک الوسائل کتاب تجارت باب 79 ، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 285 


امام صادق (ع) : فروختن شطرنج حرام است و پولی هم که از فروختنش بدست می آید حرام است و داشتن و نگاه داشتن شطرنج کفر است و شطرنج بازی کردن شرک است و سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی می کند گناه کبیره هلاک کننده است و کسی که شطرنج بازی می کند و دست در میان آن می برد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد.و کسی که شطرنج بازی می کند نمازش قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید و کسی که به شطرنج نگاه می کند مانند این است که به عورت مادر خود نگاه می کند و کسی که نگاه می کند به کسانی که در حال بازی شطرنج هستند و به آنها سلام می کند در آن حال گناهش با کسی که شطرنج بازی می کند یکسان است . و کسی که بنشیند به قصد بازی کردن شطرنج جای خود را در جهنم آماده کرده است و این زندگانی باعث حسرت او در قیامت است ( به سبب اینکه چرا معصیت ها را انجام داده است ) و از همنشینی قمار باز بپرهیز زیرا از جمله مجالسی است که اهلش مورد غضب الهی شده اند و هر ساعت منتظر غضبند ( بلا ) و چون نازل شود تو را و ایشان را فرا خواهد گرفت. وسائل الشیعه کتاب تجارت جلد 12 صفحه 241 حدیث 4 ، حق الیقین صفحه 568 ، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 276 ، من لایحضرالفقیه ، حلیة المتقین صفحه 331 


امام پنجم (ع) : عبدالواحد بن مختار درباره بازی شطرنج از امام (ع) سوال کرد ؟ امام (ع) فرمودند : مومن از این بازی رو گردان است ( شرح : مومن شطرنج بازی نمی کند.) خصال الصدوق جلد 1 صفحه 76 حدیث 87 


علاء بن سیابة از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : شهادت قمارباز چه نرد باشد چه شطرنج ، چه شبیه شطرنج که قمارست به نام اربعه عشر ، و امثال اینها که اصطلاحاتی خاص دارد ، پذیرفته نیست ( صاحب شاهین ) به صیغه تثنیه یعنی دو شاه گوید شاهش مرد نه بخدا نمرد و بخدا شاهش کشته شد ، و حال آنکه شاه فقط خداست و بس و هیچگاه نمیرد و کشته هم نشود. من لایحضرالفقیه جلد 4 صفحه 56 حدیث 3291 


حضرت صادق (ع):درباره خرید و فروش آلات موسیقی فرمودند : صنعتی ( شغلی ) که هیچ جهت حلالی در آن نباشد و جز شر و فساد چیزی در آن مترتب نباشد مانند آلات موسیقی و شطرنج و صلیب سازی و یا نوشابه های مست کننده و هرچیزی که از این قبیل باشد پس یاد دادن و یاد گرفتن و خرید و فروش و اجرت دادن به کسی در رابطه با آن و یا اجرت گرفتن در رابطه مثلا حمل وسائل آن و کلا جمیع تصرفات در آنها حرام است . تحف العقول صفحه 335 ، شیخ حر عاملی در کتاب فصول المهمه ، گناهان کبیره جلد 1 صفحه 284 


حضرت علی (ع): به شش شخص سلام نکنید :1.یهودی 2.اهل موسیقی و نوازندگی 3.مسیحی 4.شخص آوازه خوان 5.کسی که در حال بازی شطرنج است 6.کسی که شوخی اش فحش مادر است. خصال الصدوق جلد 1 صفحه 275 ، بحارالانوار جلد 76 صفحه 9 ، نصایح صفحه 332


حضرت محمد (ص) : بازی کردن با شطرنج حرام است. کتاب شریف نهج الفصاحه صفحه 273 حدیث شماره 1295


پیغمبر (ص) بازداشت از فروش دستگاه نرد و شطرنج و فرمود هرکه کند چون خورنده گوشت خوک است. ترجمه بحارالانوار جلد 16 ( جلد 3 صف

حه 210 ) 


حضرت محمد (ص) نهی کردند از بازی کردن نرد و شطرنج و طبل و تنبک و طنبور و عود ، و نهی فرمودند از فروختن آلت نرد و شطرنج .حلیة المتقین صفحه 325 


رسول خدا (ص):از نشانه های آخرالزمان این است که آلات لهو و موسیقی و تار و طنبور و آواز خوانی به دست شرور ترین این امت ظاهر می گردد .ومردم درآن زمان آلات لهو و موسیقی را نیکو می شمارند .در آن زمان اشخاصی هستند که قرآن را یاد می گیرند و در آلتهای مثل بوق و نی و به شکل آوازه خوانی می خوانند و مردم نرد و شطرنج بازی می کنند پس ایشان در ملکوت آسمان و در میان فرشتگان پلید و نجس خوانده می شوند. تفسیر جامع جلد 6 صفحه 347 


امام صادق (ع) : از امام (ع) درباره حکم بازی شطرنج سوال شد فرمودند : کار مجوس و کافران را برای خودشان وا گذارید. وسائل الشیعه کتاب تجارت


امام صادق (ع) : خرید و فروش شطرنج حرام و خوردن پول آن حرام و نگه داشتن اش کفر و بازی کردن آن شرک و سلام کردن به بازی کننده آن گناه و یاد دادن و آموزش آن از کبیره هلاک کننده است. وسائل الشیعه کتاب تجارت 


امام صادق (ع) : کسی که به بازی شطرنج بنشیند جای خود را در دوزخ مهیا می سازد و آن ساعتی که صرف آن نموده در روز قیامت سبب حسرت و اندوهش می گردد. وسائل الشیعه کتاب تجارت 


امام صادق (ع) : خداوند در ماه مبارک رمضان می آمرزد مگر سه طایفه را : 1.کسی که به چیز مست کننده روزه اش را بشکند 2. شخصی که شطرنج بازی می کند 3. کسی که از مومنی کینه به دل می گیرد و با او دشمنی ورزد. خصال الصدوق صفحه 73 ، ثواب الاعمال عقاب الاعمال صفحه 155 حدیث 10 


امام باقر (ع) : از امام (ع) درباره بازی شطرنج سوال شد فرمودند : انسان مومن وقتش آنچنان با ارزش است که فرصت این کارهای بیهوده را ندارد . وسائل الشیعه کتاب تجارت


منهیات پیغمبر (ص) : پیغمبر (ص) بازداشت از بازی با نرد و شطرنج و کوبه و عرطبه که طنبور است و با عود یعنی طبل. ترجمه بحارالانوار جلد 16 ( جلد 3 صفحه 210 ) 


امام صادق (ع) فرمود : خدای تبارک و تعالی را در هرشب از ماه رمضان آزادشدگانی و رهاگشتگانی از دوزخ هستند ، مگر کسی که با مُسکری ( چیز مست کننده ) افطار کند ، بدعت گذار و صاحب شاهین یعنی : شطرنج باز. من لا یحضرالفقیه جلد 2 صفحه 422 الی 423 ( روایات 1838 و 1839 تلفیق دو روایت ) 


امام صادق (ع) : شخصی از امام صادق (ع) درباره (( نرد ( بازی تخته نرد که اسباب آن شبیه شطرنج و مرکب از تخته و 30 مهره و دو طاس میباشد ) )) و (( شطرنج )) پرسید امام (ع) فرمود : به آنها نزدیک نشو ، درباره موسیقی نیز از امام (ع) سوال نمود : امام (ع) فرمود : خوب نیست ، انجام ندهید. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 62 ، خصال شیخ صدوق جلد 1 صفحه 198 


مولا علی (ع) فرمودند : پیغمبر (ص) نهی کرد از سلام بر چهار کس : بر مست تا در مستی است ، بر کسیکه مجسمه میسازد ، و بر کسیکه نرد بازد و بر کسیکه با اربعه عشر بازی کند و من پنجمی براتان افزایم و شما را نهی کنم از سلام بر شطرنج باز. ترجمه بحارالانوار جلد 16 ( جلد 3 صفحه 231 ) 


در حدیث دیگر نقل شده است که هرکه در خانه او طنبور یا عود یا چیز دیگر از آلتهای ساز یا نرد یا شطرنج چهل روز بماند مستوجب غضب الهی گردد و اگر در این چهل روز بمیرد فاجر و فاسق مرده باشد و جای او در جهنم باشد. حلیة المتقین صفحه 330 


امام رضا (ع) : چون سر امام حسین (ع) را به شام بردند یزید لعنه الله فرمان داد تا آن را در محلی نهادند و سفره ای بر روی آن نصب نمودند پس او و یارانش بدانسو آمدند و به خوردن غذا و نوشیدن آبجو مشغول شدند و چون از کار خوردن و نوشیدن فارغ شدند فرمان داد تا آن سر مطهر را در طشتی زیر تختش نهادند و صفحه شطرنجی روی آن نهادند و یزید لعنه الله بنشست و به بازی شطرنج و گفتگو از حسین بن علی (ع) و پدرش و جدش سلام الله علیهم و استهزاء بذکر ایشان مشغول گشت. و هر زمان که در حرکات شطرنج از حریف خود مهره ای را می برد جامی آبجو می گرفت و سه نوبت می نوشید و آنگاه باقی مانده آن را در کنار طشت بر روی زمین می ریخت پس هر کس که از شیعیان ما می باشد باید از نوشیدن آبجو ( شراب ) و بازی شطرنج خود داری کند و هرکس که نظرش به شطرنج یا آبجو افتاد باید به یاد کار پلید یزید لعنه الله افتد و او و خاندانش را نفرین نماید ، که خداوند عزوجل در برابر این عمل گناهان او را ، اگرچه به شماره ستارگان باشد محو میکند. کتاب شریف من لا یحضر الفقیه جلد 6 صفحه 379 حدیث 5915 ، عیون الاخبار الرضا (ع) جلد 1 صفحه 261 ، منتهی الآمال ( شیخ عباس قمی ره ) جلد 1 صفحه 506 ، بحارالانوار جلد 45 صفحه 176 ، ذریعة النجاة صفحه 443 ، نفس المُهموم ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 209 ، کِتابُ المَواعِظ شیخ صدوق صفحه 131 


( برسی سند این حدیث از جلد 6 من لایحضرالفقیه صفحه 444 ( قسمت راویان احادیث کتاب و شناخت طریق مولف به آنان ) : و آنچه در آن از فضل بن شاذان از عِلَلِ تحولی

           امیکه از حضرت رضا (ع) روایت کرده آمده است ، پس روایت نموده ام آنرا از عبدالواحد بن عبدوس نیشابوری عطار - رضی الله عنه - از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان نیشابوری از حضرت رضا (ع) ( توضیح : فضل بن شاذان بن خلیل ابو محمد ازدی نیشابوری امرش در جلالت بالاتر از آن است که گفته شود ، نقل کرده اند که او یکصد و هشتاد کتاب تالیف کرده است ، یکی از آنها کتاب ایضاح است که با تصحیح و تعلیق استاد ما مرحوم میرجلال الدین محدث ارموی طبع و منتشر شده است ، اما طریق مولف به وی صحیح است زیرا علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری خود از فقها و اجلاء و صاحبان تالیف است و راویش عبدالواحد بن عبدوس از مشایخ اجازه و مترضی است ) 


آیه های قرآن راجب به حرام بودن شطرنج


1. پاسخ به کسانی که می گویند باید آیه ای از قرآن بطور مستقیم شطرنج را نهی کرده باشد : 


اما پاسخ اولی که به عنوان مقدمه پاسخ به این گروه می دهیم این است که بر طبق نظر شما اگر قرار باشد چیزهایی که در قرآن به طور مستقیم به آنها اشاره نشده باشد را قبول نکنیم شما به ما بگویید کجای قرآن آمده است که نماز را باید چگونه بخوانیم ؟ ذکر سجده یا تشهد چیست ؟ یا تعداد رکعات نماز چند است ؟ بنابراین اگر کلام شما صحیح باشد ما باید نماز هم نخوانیم چون در هیج جای قرآن درباره چگونه خواندن نماز آیه ای نداریم و اگر در قرآن آیه درباره نماز باشد فقط فرموده: نماز را به پا دارید.


اما پاسخ دومی که به این گروه می دهیم این است که این کلام و نظر شما ناشی از کمی معرفت و آگاهی شما درباره آیات قرآن است.زیرا اگر شما کمی درباره معارف و آیات قرآن مطالعه داشته باشید می فهمید که خدای متعال که نازل کننده قرآن است بنا بر مصلحتهایی که در علم نامحدودش مقدر فرموده برخی از آیات قرآن را طوری نازل فرموده که حکم آنها معین و منظور و مقصود از آنها مشخص است که به این گونه آیات <<آیات محکمات>> قرآن گفته می شود.


سوره آل عمران آیه 7 : اوست آن خدایی که فرستاد بر تو ای پیغمبر قرآن را که بعضی از آن قرآن محکمات است که احتمال و اشتباه در آن راه نیابد و حکم آن ثابت و مقصود از آن ظاهر باشد و آن اصل قرآن است.


حال برای آشنا شدن با <<آیات محکم>> به دو مثال زیر توجه فرمایید : 


سوره مائده آیه 4 : برای شما حرام گشت گوشت مردار و خون و گوشت خوک.


سوره نساء آیه 27 : حرام شد بر شما ازدواج با مادر و خواهر و خاله و عمه و دختر برادر و...... .


اما دسته ای دیگر از آیات قرآن <<متشابهات>> می باشند که به صورت رمز و کنایه در قرآن به آنها اشاره شده که آیات مربوط به شطرنج که در بحث ما می باشند از این قبیل آیات می باشند.


سوره آل عمران آیه 7 : برخی دیگر از آیات قرآن متشابهات هستند که به سهولت درک معنی و فهم مقصود از آنها نمی شود و نمی دانند تاویل و معنی این آیات را مگر خدا و کسانی که در علم ثابت هستند. 


امام صادق (ع) : در تفسیر آیه 7 سوره آل عمران فرمودند : منظور از ( ( راسخون در علم ) ) (( کسانی که در علم ثابت هستند )) ، ما اهل بیت پیغمبر (ص) می باشیم ، و ما هستیم که تمام تاویلات قرآن را از الف تا واو می دانیم. تفسیر جامع جلد 1 صفحه 8 


2. پاسخ به کسانی که می گویند کجای قرآن آمده که شطرنج حرام است : 


اگر شما واقعا قرآن را قبول دارید و حرف و کلام آن برایتان حجت است به ما بگویید که در کجای قرآن آمده است که شطرنج حلال است ؟!!


قبل از خواندن آیات لطفا حدیث زیر را بخوانید :


حضرت ابوالحسن (ع) : هرکه یک آیه از قرآن را تکذیب کند ( قبول نداشته باشد ) اسلام را پشت سر انداخته ( کافر شده ) و همه قرآن و پیامبران و رسولان را تکذیب کرده ( و دروغگو پنداشته ) است. روضة الکافی جلد 2 صفحه 42 


نبى اکرم (ص) فرمود : ایمان به قرآن نیاورده کسى که محرمات ( حرام های الهی ) خدا را حلال بشمرد. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 163


امام رضا (ع) :خداوند متعال تمام اقسام قمار و برد و باخت را حرام نموده و فرموده سوره مائده آیه 92 ( ای کسانی که ایمان آورده اید شراب و قمار نجاستی از جانب شیطان هستند ) و از جمله مصداق قمار در آیه فوق بازی شطرنج و نرد است. مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 436 


امام باقر (ع) :در تفسیر آیه 92 سوره مائده فرمودند :منظور از کلمه <<میسر>> در آیه شطرنج و نرد و هر قمار دیگری است و همچنین خرید و فروش و آموزش و هرگونه تصرفی درباره آن حرام است. تفسیر نورالثقلین جلد 1 صفحه 668 


امام علی (ع) : گذر امام علی (ع)به گروهی افتاد که در حال بازی کردن شطرنج بودند پس حضرت آیه 52 از سوره انبیاء را که در آن جناب ابراهیم (ع)خطاب به عمویش آذر درباره پرستیدن بتها می فرماید : (ما هذه التماثیل انتم لها عاکفون) (این تمثال بتها چه سودی برای شما دارد که به پای آنها نشسته اید را خواندند) و از آن محل عبور نمودند. سفینة البحار جلد 2 صفحه 832 


نکته : منظور امام (ع) از خواندن این آیه متوجه کردن آن اشخاص به ای

ن نکته بود که این تمثال های اسب و فیل و غیره چه ارزشی دارد که وقت خود را صرف جابجائی آن می کنید.


امام محمد باقر (ع) : در تفسیر آیه تحریم خمر و قمار چنین رسیده است : اما میسر ، پس نرد و شطرنج و هرنوع قماری است و تمام آنها حرام است و خرید و فروش و بهره برداری از آنها ( که از جمله بازی کردن با آنهاست هر چند بدون شرط و فقط به منظور سرگرمی باشد ) حرام است. تفسیر قمی ، وسائل الشیعه


امام صادق (ع) : هشام گوید از امام صادق (ع) درباره تفسیر آیه 30سوره حج سوال کردم که خدا می فرماید : ( فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور ) (اجتناب کنید پلیدی را که بت پرستی است و دوری کنید از قول باطل) حضرت فرمودند :منظور ازپلیدی شطرنج است و منظور از قول زور (موسیقی و آوازه خوانی) میباشد. معانی الاخبار جلد 2 صفحه 317 ، تفسیر قمی جلد 2 صفحه 84 ، تفسیر نورالثقلین جلد 3 صفحه 496 ، عین الحیوة صفحه 229 ، فروع کافی جلد 6 صفحه 431 ، کاشف الاستار در ترجمه جامع الاخبار، صفحه 142


از حضرت صادق (ع) پرسیدند از تفسیر این آیه کریمه ( فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور ) که ترجمه لفظش این است که اجتناب کنید از نجس و بد که آنها بتها است و اجتناب کنید از گفتار باطل فرمود که آن بتها شطرنج است و گفتار باطل غنا و خوانندگی است. حلیة المتقین صفحه 331 


امام صادق (ع) در تفسیر آیه 72 سوره فرقان : و بندگان خدا هستند آنانکه شهادت ناحق ندهند و اگر بگذرند به چیزی که لغو و ناپسند است چون مجلسی که در آن جمعی مردمان عیاش به لغو گویی و بیهوده سرائی و یا تلف کردن عمر به هرزه درائی و معصیت مشغول باشند به شتاب بگذرند از آن مجلس در حالت بزرگواری و کرامت که دامن خود را به آن معاصی و امور ناپسند خدا آلوده نکنند ، فرمود : از شمار آن ( مجالس باطل ، لغو و بیهودگی ) مجالس آوازه خوانی و شطرنج است. مستدرک الوسایل جلد 13 صفحه 213 


سخنان علماء و فقهاء درباره حرام بودن شطرنج 


پرسش از استاد گرانقدر جناب شیخ علی اکبر تهرانی در مورد شطرنج : 


به چه علت شطرنج حرام است؟ آیا اگر به قصد برد و باخت هم نباشد حرام است؟

من فقط دو جمله خدمت شما عرض می کنم: 1) هر چیزی که خدا و ائمه اطهار (ع) فرموده اند حرام است، حرام است. 2) هیچ آدم عاقل و فهمیده ای چندساعت وقت خود را صرف این نمی کند که مثلاً سرِ الاغ را با گاو عوض کند، یا سر سگ را با خرس عوض کند. در جواب سوال دومتان، حرام است.


منبع : وب سایت http://www.aliakbar.ir/html/question.htm 


آیة الله العظمی گلپایگانی (ره) : بازی کردن با آلات قمار مثل نرد , شطرنج , و پاسور حرام است اگر چه قصد برد و باخت در کار نباشد. مجمع المسائل صفحه 11 سوال 2 ( احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان , صفحه 140 ) 


آیت الله سیستانی : بازی با شطرنج مطلقا حرام است. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید صفحه 189 


آیت الله صافی گلپایگانی : بازی با شطرنج مطلقا حرام است. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید صفحه 190

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

مرحوم «علاّمه مجلسى» در کتاب «زادالمعاد» مى گوید:

به سندهاى معتبر از «معلّى بن خنیس» نقل شده است که در روز «نوروز» به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم. حضرت به من فرمود: آیا این روز را مى شناسى؟ گفتم: فدایت شوم! این روزى است که ایرانیان آن را بزرگ مى شمارند، و در این روز براى یکدیگر هدایا مى فرستند. امام(علیه السلام) فرمود: این تعظیم و بزرگداشت، به سبب امورى است که از قدیم بوده است که اکنون تفسیر و شرح آن را براى تو بازگو مى کنم. (به علاوه حوادث مطلوب دیگرى در این روز اتفاق افتاده است).

سپس امام(علیه السلام) به طور مشروح این امور را ذکر کرد; از جمله فرمود: نوروز، روزى است که خداوند متعال، در آن روز، از ارواح بندگانش پیمان گرفت که او را به یگانگى بپرستند و براى او شریکى قرار ندهند، و به پیغمبران و امامان معصوم(علیهم السلام) ایمان آورند.

این روز، روزى است که طوفان حضرت نوح(علیه السلام) فرونشست و کشتى آن حضرت بر کوه «جودى» قرار گرفت.

نوروز روزى است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بت هاى کافران قریش را در مکّه شکست و پیش از آن حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز، در این روز بتهاى کافران را درهم شکست.

در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به اصحاب خود امر کرد که با على(علیه السلام) به عنوان امیرمؤمنان بیعت کنند (اشاره به این است که روز عید غدیر مصادف با نوروز بوده است).

نوروز، روزى است که قائم آل محمّد(علیه السلام) ظاهر خواهد شد.

آنگاه فرمود: هیچ روز نوروزى نیست مگر آن که ما در آن روز انتظار فرج مى کشیم; زیرا از روزهاى ما و شیعیان ما است. آن روز را، مردم عجم حفظ کردند و حرمت آن را نگه داشتند، ولى شما مردم عرب آن را ضایع ساختید.

...

اعمال عید نوروز:

مرحوم «علاّمه مجلسى» در کتاب «زادالمعاد» آورده است که امام صادق(علیه السلام) براى نوروز، اعمالى را به معلّى بن خنیس آموخت و به او فرمود:

چون روز نوروز شود، غسل کن و بهترین لباس هاى خود را بپوش و خود را کاملاً خوشبو کن (و اگر توانستى) آن روز را روزه بدار و پس از نمازهاى ظهر و عصر و انجام نافله هاى آن، چهار رکعت نماز بخوان (هر دو رکعت به یک سلام)

 در رکعت اوّل بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره إنّا أنزلناه را بخوان

در رکعت دوم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره قُل یا أیّها الکافرون را;

در رکعت سوم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره قل هو الله را بخوان

 در رکعت چهارم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره هاى قُل أعوذ بِرَبِّ الْفَلَق و قُل أعُوذ بِرَبِّ النّاس را بخوان.

بعد از نماز به سجده شکر برو، و این دعا را بخوان:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد الاَْوْصِیآءِ الْمَرْضِیِّینَ، وَعَلى جَمِیعِ اَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ، وَبارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ،وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ، اَللّـهُمَّ بارِکْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَبارِکْ لَنا فى یَوْمِنا هذَا، اَلَّذى فَضَّلْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ، اَللّـهُمَّ بارِکْ لى فیـما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، حَتّى لا اَشْکُرَ اَحَداً غَیْرَکَ، وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى، یا ذَا الْجَلالِ وَالاْکْرامِ، اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا یَغیبَنَّ عَنّى عَوْنُکَ وَحِفْظُکَ، وَما فَقَدْتُ مِنْ شَىْء، فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَکَ عَلَیْهِ، حَتّى لا اَتَکَلَّفَ ما لا اَحْتاجُ اِلَیْهِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ.

منبع :مفاتیح نوین تالیف حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از زادالمعاد، صفحه 530.

و مفاتیح الجنان قسمت اعمال عید نوروز


سوال

میشه در باره عید نوروز معلومات ارسال کنید چون ما در افغانستان در منطقه هستیم که سنی و وهابی ها هستند و هر سال میگویند که نوروز حرام است



✅پاسخ



شیخ صدوق نقل مى کند: «وأتی علی علیه السلام بهدیة النیروز ، فقال علیه السلام : ما هذا؟»


خدمت حضرت امیر (ع) هدیه اى آوردند، حضرت فرمود این چه هدیه این است؟ پاسخ دادند: «یا أمیر المؤمنین الیوم النیروز» این هدیه روز نوروز است، حضرت هدیه را پذیرفت و فرمود «اصنعوا لنا کل یوم نیروزا». شما هر روز را براى ما نوروز قرار دهید. (هر روزتان نوروز باد).


📚من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 300، ح 4073 .


از این روایت استفاده مى شود که حضرت هیچگونه مخالفتى با عید نوروز نفرمودند، بلکه فرمودند هر روزتان نوروز باد.


❗️و در روایت دیگرى حضرت امیر علیه السلام فرمود: «الیوم لنا عید ، وغدا لنا عید ، وکل یوم لا نعصی الله فیه فهو لنا عید


امروز  براى ما عید است و فردا هم عید ما هست و هر روز که خدا را معصیت نکنیم آن روز عید ما است.


📚مستدرک الوسائل، ج 6، ص 154، ح 6679.


❗️شیخ طوسى در مصباح از امام صادق (ع) نقل کرده که حضرت به معلى بن خنیس فرمودند: «إذا کان یوم النیروز فاغتسل والبس أنظف ثیابک ، وتطیب بأطیب طیبک ، وتکون ذلک الیوم صائما


روز نوروز غسل کن و پاکیزه ترین لباست را بپوش و خود را خوشبو نما و این روز را روزه بگیر و بعد از نماز ظهر و عصر چهار رکعت نماز (با آداب خاصى) بجاى آور و دعا کن «یغفر لک ذنوب خمسین سنة».خداوند گناه پنجاه سال تو را مى آمرزد.


📚 وسائل الشیعة  ج 8، ص 172 - 173، ح 10338، مصباح المتهجد : 790.


📚ابن فهد حلى در مهذب نقل کرده که امام صادق (ع) به معلى بن خنیس فرمود: «إن یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ فیه النبی ( صلى الله علیه وآله ) لأمیر المؤمنین ( علیه السلام ) العهود بغدیر خم فأقروا له بالولایة ، فطوبى لمن ثبت علیها ، والویل لمن نکثها»


روز نوروز همان روزى است که پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله در غدیر خم، از مردم نسبت به امیر مؤمنان (ع) عهد و پیمان گرفت. و در این روز با ولایت على (ع) تجدید پیمان نمایید، خوشا به حال کسى که در ولایت على (ع) ثابت قدم بماند و واى به حال کسى که پیمان شکنى کند.


و حضرت در ادامه فرمود: «وما من یوم نیروز إلا ونحن نتوقع فیه الفرج ، لأنه من أیامنا حفظه الفرس وضیعتموه».


ما در روز نوروز انتظار فرج داریم، زیرا آن روز از روزهاى ویژه ما اهل بیت است که شما آن را ضایع کردید ولى فارسها آن را حفظ کردند.


📚المهذب : 194،  وسائل الشیعة (آل البیت)، ج 8، ص 173 ، ح 10339، والبحار 59 : 119.

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

🔵استفتاء از رهبر انقلاب درباره چهارشنبه سوری


خبرگزاری تسنیم: سایت دفتر مقام معظم رهبری در بخش احکام روزانه پاسخ رهبرانقلاب به استفتاء درباره چهارشنبه سوری را به شرح ذیل منتشر کرده است.


سوال: نظر مبارک را در مورد چهارشنبه سوری بیان فرمایید.


جواب: چهارشنبه سوری هیچ مبنای شرعی ندارد و مناسب است از آن اجتناب شود.

https://telegram.me/joinchat/Bgd0dDvfGA03EPJ9xGZJWw

و همچنین نظر آیت الله مکارم : ایشان درمورد چهارشنبه سوری فرمودند هیچ مبنای عقلائی ندارد و درشأن یک مسلمان نیست .

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

۵_  آتش زدن خانه امام صادق(علیه السلام) به دستور منصور دوانیقی :

منصور به حاکم خود در مکه و مدینه به نام «حسن بن زید» پیام داد که خانه امام صادق(علیه السلام) را بسوزان حاکم، این دستور را اجرا کرد، و مأمورانش به خانه امام صادق(علیه السلام) آتش افکندند به طورى که شعله هاى آن به در خانه و راهرو آن رسید امام صادق(علیه السلام) بیرون آمد و به درون آتش رفت و در حالى که در میان آتش قدم مى زد، مى فرمود: انا بن ابراهیم خلیل الله / یعنى همان گونه که جدم ابراهیم خلیل الله(علیه السلام) در آتش نمرودى نسوخت، من هم به اذن خدا نمى سوزم

یکى از شیعیان مى گوید: یک روز بعد از آتش زدن خانه امام صادق(علیه السلام) در مدینه به محضرش رفتم، دیدم بسیار غمگین است، و اشک از دیدگانش بر صورتش مى ریخت، پنداشتم از حادثه ی دیروز غمگین هستند و به خیال خود خواستم به حضرت دلداری دهم . عرض کردم :‌«چرا ناراحت و گریان هستید؟» فرمود: «دیروز وقتى که آتش در دالان خانه ام زبانه کشید، با اینکه من که مرد خانه بودم ، حضور داشتم ، دیدم بانوان خانه ، شیون کنان براى حفظ جان خود از آتش، از این سو به آن سو مى دوند، به یاد ترس و هراس اهل بیت جدم امام حسین (علیه السلام) افتادم که در روز عاشورا، دشمن به خیمه هاى آنها هجوم کرد، در حالى که نه اباعبدلله زنده بودند نه عباس و علی اکبر . . .

آتش به آشیانه ی مرغی نمی زنند

 گیرم که خیمه ، خیمه ی آل عبا نبود

.

.

۱_  ۲۵ شوال  : سالروزشهادت رییس مذهب شیعه ،ششمین اختر تابناک امامت و ولایت ، شیخ الأئمه حضرت امام صادق ع تسلیت باد!

۲_ سبب وعلت شهادت حضرت :  به سبب انگور زهر آلودی بود که منصور دوانقی ،خلیفه وقت به زور به آن حضرت خورانید!

۳_ مدت عمر آن حضرت : ۶۵ سال 

۴_ مدت امامت شان : ۳۴ سال

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

اهمیت نماز جماعت:

عَنْ عَبْدِاللَّهِ ابْنِ مَسْعُودٍ - رَحِمَهُ الله - اِنَّهُ فاتَتْهُ تَکْبیرَةُ الْاِفْتِتاحِ یَوْماً فَاَعْتَقَ رَقَبَةً وَ جاءَ اِلَى‏النَّبِىِّ – صلی الله علیه - فَقالَ یا رَسُولَ اللَّهِ فاتَتْنى تَکْبیرَةُ الْاِفْتِتاحِ یَوْماً فَاَعْتَقْتُ رَقَبَةً هَلْ کُنْتُ مُدْرِکاًفَضْلَها؟ فَقالَ: لا فَقالَ اِبْنُ مَسْعُودٍ ثُمَّ اَعْتِقُ اُخْرى هَلْ کُنْتُ مُدْرِکاً فَضْلَها؟ فَقالَ: لا یَابْنَ‏مَسْعُودٍ! وَ لَوْ اَنْفَقْتُ ما فِى الْاَرْضِ جَمیعاً لَمْ تَکُنْ مُدْرِکَ فَضْلِها؛

عبداللّه ابن مسعود روزى به تکبیر اوّل نماز جماعت نرسید و براى جبران ‏ثواب آن یک بنده آزاد کرد، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: یا رسول الله من به ‏تکبیر اوّل نماز جماعت نرسیدم و جهت جبران آن یک بنده آزاد کردم. آیا با این کار آن‏ ثواب را درک خواهم کرد؟حضرت فرمود: خیر، ابن مسعود گفت: یک بنده‏ دیگر آزاد خواهم کرد آیا به ثواب خواهم رسید؟

حضرت فرمودند: خیر، اى‏ ابن مسعود اگر آنچه در زمین است در راه خدا انفاق کنی ثوابی که از دست داده ای را درک‏ نخواهى کرد.

(مستدرک الوسائل،جلد1،صفحه 488)

                           *********

رسول خدا صلی الله علیه و آله :

التَّکْبِیرَةُ الاُولَى مَعَ الْإِمَامِ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا !!؟؟؟

تکبیره الاحرامی همراه امام بهتر است از دنیا و هرآنچه در آن است.

     (مستدرک‏ الوسائل، ج 6 ، ص445 و مجموعة الاخبار، ص 227)

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

سلام

امام صادق علیه السلام از فردی بنام شهاب سوال فرمودند :

ای شهاب چند بار به حج رفته ای ؟ 

عرض کرد : نوزده  بار .

حضرت فرمودند : 

آن را به بیست حج کامل کن تا آن را معادل یک زیارت امام حسین علیه السلام حساب کنند. 

کامل الزیارات ابن قولویه قمی ص٥٣٥


یک دلیل اینکه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام بیشتر از زیارت مکه هست اینه که قبر امام حسین ع را کسی زیارت نمیکند مگراینکه اعتقاد به ولایت وامامت امامان معصوم دارد  (یعنی  زیارت ، عارفا لحقه هست وهمراه بامعرفت و شناخت است )ولی خانه خدارو از همه مللها وادیان مختلف میان و زیارت میکنند

          *********

شبهه : عدم اهمیت کعبه از دیدگاه شیعه

یکى از شبهاتى را که در گفتار سؤال کننده مطرح شده این است که از دیدگاه شیعه، خانه خداوند اهمیت چندانى ندارد؛ بلکه کربلا ارزش بیشترى دارد و زیارت آن نیز ثواب افزونتر نسبت به خانه خداست؛ در حالى از دیدگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام، کعبه اهمیت فراوانى دارد و براى زیارت آن اهمیت بسیارى قائل هستند.

پاسخ؛ کعبه در نظر شیعیان اهمیت ویژه دارد


بى‌تردید مکان هاى کعبه و کربلا، در میان مذاهب اسلامى داراى حرمت و مقدس است. شیعیان با پیروى از امامان معصوم براى کعبه جایگاه خاص و حرمت ویژه را قائل هستند.

براى اثبات این موضوع، مواردى را که نشانه اهمیت کعبه از دیدگاه شیعیان است؛ ذکر مى‌کنیم:

نشانه های اهمیت کعبه از نظر شیعه


الف: قبله در بسیاری از امور،‌ مورد توجه است:

براى اثبات اهمیت کعبه از نظر شیعیان کافى است فتاواى فقهاء‌ را در باب نماز واجب و مستحب و مراسم احتضار، نماز و تدفین میت، و ذبح حیوانات مرور کنیم که در تمامى این موارد و موارد دیگر توجه به سوى قبله را که همان کعبه است شرط صحت و قبولى اعمال و یا مستحب مى‌دانند. در این مورد نظر عده‌‌اى از فقهاء را متذکر مى‌شویم:

1. شیخ طوسی(ره)

شیخ طوسى یکى از استوانه هاى علمى و فقهى شیعه، شناخت قبله را براى انجام امورى که ذکر شد؛ واجب مى‌داند و در پایان تصریح مى‌کند که قبله همان کعبه است:

معرفة القبلة واجبة للتوجه إلیها فی الصلوات، واستقبالها عند الذبیحة، وعند احتضار الأموات ودفنهم. والتوجه إلیها واجب فی جمیع الصلوات فرائضها وسننها مع التمکن وعدم الاعتذار. والقبلة هی الکعبة.

شناخت قبله براى انجام نماز به سوى آن و رو به قبله قرار دادن ذبیحه و شخص محتضر و دفن اموات واجب است. مواجهه به قبله در تمام نماز هاى واجب و مستحب در صورت تمکن و نبود عذر واجب است و قبله همان کعبه است.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، النهایةفی مجرد الفقه والفتاوى،‌ ص 62، انتشارات قدس محمدی، قم

شیخ در مبسوط نیز همین مطالب را آورده است.

الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای460هـ)، المبسوط ج1، ص 77

2. قاضی ابن براج(ه)

قاضى ابن براج مى‌نویسد:

القبلة هی الکعبة، والعلم بها واجب مع التمکن للتوجه إلیها فی فرائض الصلاة وسننها، واحتضار الموتى من الناس، وغسلهم، والصلاة علیهم، ودفنهم والذبائح.

قبله همان کعبه است. جهت رو به قبله انجام دادن نمازهاى واجب و مستحب و رو به قبله بودن مردم در حال احتضار و انجام غسل و نماز بر میت و دفن آن و ذبیحه، علم به قبله واجب است.

القاضی ابن البراج، عبد العزیز بن البراج الطرابلسی(متوفای481)‌ المهذب، ج 1، ص 84 تحقیق: مؤسسة سید الشهداء العلمیة / إشراف: جعفر السبحانی، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، قم

کعبه و قبله در نظر شیعه آن چنان از اهمیت ویژه برخوردار است که گذشته از مسائل عبادى در مسایل تغذیه نیز قبله و کعبه دخالت دارد. چنانچه سخنان شیخ طوسى و ابن براج، بیانگر همین مطلب بود.

اما سخن سید مرتضى علم الهدى جهت نشان دادن اهمیت مطلب در نظر شیعه، شنیدنى است:

ومما انفردت به الإمامیة القول: بإیجاب استقبال القبلة عند الذبح مع إمکان ذلک، وخالف باقی الفقهاء فی وجوبه وأنه شرط فی الذکاة.

رو به قبله بودن ذبیحه در صورت امکان از مطالبى است که تنها امامیه قائل به وجوب آن است. اما بقیه فقهاء (‌از غیر امامیه) ‌در وجوب و شرط بودن آن در تذکیه ذبیحه، مخالفت کرده‌اند.

المرتضی علم الهدی، ابوالقاسم علی بن الحسین بن موسی بن محمد بن موسی بن إبراهیم بن الإمام موسی الکاظم علیه السلام (متوفای436هـ)،‌ الانتصار، ص 405 تحقیق و نشر: مؤسسة النشرالإسلامی التابعة لجماعة المدرسین ـ قم،1415

ب: حج در صورت استطاعت،‌ واجب است:

یکى از مواردى‌که اهمیت کعبه را از نظر شیعیان ثابت مى‌کند مراسم عبادى حج است که در هرسال جمعیت انبوهى از حاجیان را، شیعیان تشکیل مى‌دهند.

براى این که اهمیت حج و کعبه در این قسمت روشن شود به چند مورد در رابطه با حج اشاره مى‌شود:

1.     تأخیر حج واجب، جائز نیست:

گذشته از آیات،‌ روایات زیادى در باره این فریضه الهى آمده‌است که دلیل بر وجوب حج و اهمیت آن از نظر شیعه است در اهمیتش همین بس اگر شخص مستطیع حج را بدون عذر ترک کند؛ کافر است. و یا بدون عذر آن را به تأخیر اندازد و بمیرد؛‌ بر طریقه دین یهودى و نصرانى مرده‌است. از میان انبوه روایات، به سه روایت در این مورد اشاره مى‌شود:

روایت اول:

کلینى با سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده‌است:

أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ مَاتَ وَلَمْ یَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِکَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا یُطِیقُ فِیهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ یَمْنَعُهُ فَلْیَمُتْ- یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّا.

 هر کس بمیرد و بدون موانع مانند:‌ موانع قهرى،‌ عوارض جسمى و بسته شدن راه توسط ستمگرى، به حج خانه خدا نرفته باشد، به سیرت یهود و نصارى خواهد مرد.

الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی،ج‏4، ص 268 ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

روایت دوم:

در موثقه ابى بصیر نیز آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍعَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ- وَمَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَأَضَلُّ سَبِیلًا فَقَالَ: ذَلِکَ الَّذِی یُسَوِّفُ نَفْسَهُ الْحَجَّ یَعْنِی حَجَّةَ الْإِسْلَامِ حَتَّى یَأْتِیَهُ الْمَوْت.‏

ابى بصیر مى‌گوید: از امام صادق علیه السلام در باره این آیه «اما کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است‏» پرسیدم حضرت فرمود: او آن کسى است که حج را به تأخیر مى‌اندازد تا مرگش فرا رسد.

الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی،ج‏4، ص269 ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

روایت سوم:

رسول خدا صلى الله علیه وآله در ضمن یک روایت طولانى به امام على علیه السلام فرمود:

یَا عَلِیُّ تَارِکُ الْحَجِّ وَهُوَ مُسْتَطِیعٌ کَافِرٌ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ یَا عَلِیُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى یَمُوتَ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّا.

اى علی! کسى که مستطیع باشد و حج را انجام ندهد، کافر است. خداوند در باره حج مى‌فرماید: و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‏نیاز است. اى علی! کسى که حج را به تأخیر اندازد تا بمیرد، خداوند او را در قیامت یهودى و یا نصرانى محشور نماید.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای 381 هـ)‏ من‏لایحضره‏الفقیه ج4، ص368، ح5762، بَابُ النَّوَادِرِ، ناشر: جماعة المدرسین، قم، طبعة الثانیة1404هـ

2. هیچ عمل دیگر جایگزین حج نمی‌شود؛ (بدل ندارد)

از نظر روایات، حج بیت الله داراى آثار تربیتى، فرهنگى،‌ سیاسى و اقتصادى است که این آثار فقط با رفتن در آن جا به دست مى‌آید. بنا براین از نظر فقه شیعه اگر کسى مستطیع بود و عذرى برایش پیش آمد و یا قبل از انجام حج از دنیا رفت با این که بر انجام آن وصیت نکرده باشد، باید به نیابت از او حج را بجا آورد و انجام هرگونه اعمال مستحبى یا واجب دیگر نمى‌تواند جایگزین آن شود و این دلیل دیگر بر اهمیت حج و عظمت کعبه است. از میان روایات فراوان به دو روایت در این باره اشاره مى‌شود:

روایت اول:

کلینى در حدیث صحیح محمد بن مسلم، از امام باقر علیه السلام نقل مى‌‌کند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام‌ قَالَ کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقُولُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ فَعَرَضَ لَهُ مَرَضٌ أَوْ خَالَطَهُ سَقَمٌ فَلَمْ یَسْتَطِعِ الْخُرُوجَ فَلْیُجَهِّزْ رَجُلًا مِنْ مَالِهِ ثُمَّ لْیَبْعَثْهُ مَکَانَهُ.

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید: امیر المؤمنین علیه السلام مى‏گفت: اگر کسى مستطیع باشد، و براى او مرضى یا عارضه‏اى رخ دهد که نتواند به زیارت حج برود، باید شخص دیگرى را به هزینه خود براى انجام حج به جاى خود اعزام نماید.

الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج‏4، ص 273 ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

روایت دوم:

کلینى روایتى دیگرى را باسند صحیح نقل مى‌‌کند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ یَمُوتُ وَلَمْ یَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَلَمْ یُوصِ بِهَا أَ یُقْضَى عَنْهُ قَالَ: نَعَمْ.

از امام صادق علیه السلام در مورد مردى که پیش از انجام حجة ‌الاسلام بمیرد و بر انجام آن وصیت هم نکرده باشد پرسیده شد؛ آیا از طرف او قضا کند یا نه؟ حضرت فرمود: بلی.

 الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 4 ص 277،‌ ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

3. زیارت کربلا، همانند کعبه واجب نیست

 از جمله مواردى که اهمیت کعبه را ثابت مى‌کند این است که زیارت کعبه در نظر شیعیان واجب است؛ اما زیارت کربلا همانند کعبه واجب نیست؛ بلکه در بعضى مواقع مستحب مؤکد است و اگر زیارت حضرت واجب مى‌بود فقهاء شیعه بر وجوب آن فتوا مى‌دادند.

علامه حلى مى‌فرماید:

مسألة 770: تستحب زیارة الحسین علیه السلام، لقول الباقر علیه السلام: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه السلام، فإن إتیانه یزید فی الرزق ویمد فی العمر ویدفع مواقع السوء، وإتیانه مفترض على کل مؤمن یقر(له) بالإمامة من الله.

وتستحب زیارته فی یوم عرفة وفی أول یوم من رجب ونصفه ونصف شعبان ولیلة القدر ولیلة الفطر ولیلة الأضحى ویوم عاشوراء ویوم العشرین من صفر وفی کل شهر، للروایات المتواترة فیه.

زیارت امام حسین با توجه به این روایت مستحب است: که امام باقر علیه السلام فرمود: شیعیان ما را به زیارت مضجع شریف امام حسین امر کنید؛ زیرا زیارت آن حضرت رزق و روزى را زیاد و عمر را طولانى کرده و امورى که بدى و شر را جلب مى‏کنند دفع مى‏نماید.

و زیارت آن حضرت بر هر مؤمنى که اقرار به امامت حضرتش از طرف حق تعالى دارد واجب و لازم است‏.

و زیارت امام حسین در روز عرفه،‌ روز اول و نصف ماه رجب و نیمه شعبان و شب قدر و شب عید فطر و قربان و روز عاشورا و وروز بیستم صفر و در هر ماه مستحب است و در این باره روایت متواتر وجود دارد.

العلامة الحلی، الحسن بن یوسف المطهر، (المتوفا 726 ق) تذکرة الفقهاء، ج 8، ص 454، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم، الطبعة الأولى- 4171 ه‍

گرچه در روایت کلمه «مفترض»‌ آمده ولى این به معناى واجب نیست؛ بلکه به معناى سنت مؤکد و مستحب مؤکد است و این هم به خاطر آثارى است که در زیارت آن حضرت مترتب است که بخشى از آن در این روایت ذکر شده‌است.

در روایت صحیح السند ابن قولویه نقل کرده که امام صادق علیه السلام به ابن ابى یعفور فرمود:

وَاللَّهِ لَوْ أَنِّی حَدَّثْتُکُمْ بِفَضْلِ زِیَارَتِهِ وَبِفَضْلِ قَبْرِهِ لَتَرَکْتُمُ الْحَجَّ رَأْساً وَمَا حَجَّ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَیْحَکَ أَ مَا تَعْلَمُ- أَنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ بِفَضْلِ قَبْرِهِ‏ کَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَکاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَ مَکَّةَ حَرَماً قَالَ ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ حِجَّ الْبَیْتِ وَلَمْ یَذْکُرْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ وَإِنْ کَانَ کَذَلِکَ فَإِنَّ هَذَا شَیْ‏ءٌ جَعَلَهُ اللَّهُ هَکَذَا أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ أَبِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام حَیْثُ یَقُولُ إِنَّ بَاطِنَ الْقَدَمِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِ الْقَدَمِ وَلَکِنَّ اللَّهَ فَرَضَ هَذَا عَلَى الْعِبَادِ أَ وَمَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمَوْقِفَ لَوْ کَانَ فِی الْحَرَمِ کَانَ أَفْضَلَ لِأَجْلِ الْحَرَمِ وَلَکِنَّ اللَّهَ صَنَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ الْحَرَم‏.

به خدا سوگند اگر فضلیت زیارت امام حسین علیه السلام را براى شما بیان کنم یک نفر از شما به حج نخواهد رفت، مگر نمى دانى که خداوند قبل از این که مکه را حرم خویش قرار دهد، کربلا را حرم خود قرار داده است؟!

ابن ابى یعفور مى‌گوید: به حضرت گفتم: پس چرا خداوند (در قرآن) حج خانه خود را بر مردم واجب گردانیده ولى نامى از زیارت امام حسین علیه السلام نبرده است؟

حضرت فرمود: خداوند متعال این چنین خواسته است مگر نشنیده اى که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود در وضو مسح کردن زیر پا، شایسته تر از روى پا هست ولى خداوند مسح روى پا را واجب ساخته است. مگر نمى دانى که میقات و محل احرام اگر در حرم بود به خاطر جایگاه حرم افضل بود؛‌ ولى خداوند میقات را خارج از حرم قرار داده است

القمی، ‌أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (المتوفی 368 ه‍ ق) کامل الزیارات، ص 449، التحقیق: الشیخ جواد القیومی، الناشر: ‌مؤسسة نشر الفقاهة، المطبعة مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة الأولى1417

غیر از موارد فوق، موارد دیگرى هم داریم که وجوب حج و اهمیت کعبه را در مکتب تشیع ثابت مى‌کند.

4. زیات کربلا، با اهمیت کعبه هیچگونه تضادی ندارد:

همان‌طوریکه اشاره شد زیارت کربلا واجب نیست؛‌ اما اگر کسى آن را نذر کند واجب خواهد شد؛ همان‌طورى که اگر کسى حج را نذر کند بر او واجب مى‌شود؛ ولى این واجب شدن زیارت کربلا، هیچگونه منافات و تضادى با وجوب حج و اهمیت کعبه ندارد.

برخى از فقهاى معاصر همانند آیات عظام امام خمینى، گلپایگانى، سیستانى و صافى فتوا داده‌اند که اگر کسى نذر کند که به حج و یا به زیارت امام حسین علیه السلام برود، در صورتى واجب هست که ضررى متوجه وى نشود:

لو نذر أن یحج أو یزور الحسین (علیه السلام) ماشیا انعقد مع القدرة وعدم الضرر.

الموسوی الخمینی، السید روح الله (متوفای1409هـ) تحریر الوسیلة، ج 2، ص 121، ناشر: دار الکتب العلمیة، چاپخانه: مطبعة الآداب - النجف الأشرف 1390هـ، توضیحات: مؤسسة مطبوعاتی إسماعیلیان - قم

الگلپایگانی، السید محمد رضا الموسوی ‌(متوفای 1414)، هدایة‌العباد، ج 2، ص 197، الناشر: دار القرآن الکریم، قم، الطبعةالأولى 1413

السیستانی، السید علی الحسینی( معاصر)،‌ منهاج الصالحین، ج 3، ص 235، ناشر: مکتب آیة الله العظمى السید السیستانی، چاپخانه: مهر ـ قم، الطبعة ‌الاولی 1414

الصافی الگلپایگانی، الشیخ لطف الله، هدایة العباد، ج 2، ص 252، الناشر: دار القرآن الکریم، المطبعة سپهر، الطبعة الأولى 1416هـ

روى این جهت است که فقهاى بزرگ شیعه، رفتن به کربلا و زیارت امام حسین علیه السلام را حتى در صورت خطر و ضرر قابل تحمل جایز مى‌دانند.

از محضر برخى از مراجع عظام تقلید به این شکل سؤال شده است:

سؤال 1292: الأمور المستحبة إذا ترتب علیها الضرر، فهل یجوز فعلها أم لا؟ مثلا لو کان الذهاب إلى زیارة الإمام الحسین علیه السلام مشیا على الأقدام یؤدی إلى ورم القدمین أو مرض قد یطول شهرا مثلا، فهل یجوز فی مثل هذه الحالة أم لا؟

در صورتى که انجام کارهاى مستحبى مانند پیاده رفتن به زیارت امام حسین علیه السلام باعث ضرر به انسان شود مثل این که پاى انسان متورم شود و یا مریض شود به طورى که یک ماه طول بکشد، این چنین زیارت جایز هست یا خیر؟

الخوئی: ما لم یکن الضرر المؤدی إلیه مما یحتمل أن یؤدی إلى هلاک النفس فلا بأس بالعمل به.

حضرت آیت الله العظمى خوئى (ره) پاسخ داده: اگر ضررى که متوجه انسان مى‌شود باعث مرگ نشود، اشکال ندارد.

التبریزی: ما لم یکن الضرر الهلاک أو الضرر المحسوب من الجنایة على النفس، فلا بأس به، والله العالم.

حضرت آیت الله العظمى تبریز (ره) پاسخ داده: اگر ضرر موجب هلاکت و نابودى نشود ویا باعث نابودى یکى از اعضاى انسان نشود، اشکال ندارد.

التبریزی، المیرزا جواد، صراط النجاة، (استفتاءات لآیة الله العظمى الخوئی، مع تعلیقة وملحق لآیة الله العظمى التبریزی) ج 2، ص 418، الناشر: دفتر نشر برگزیده، المطبعة: سلمان الفارسی، الطبعة الأولى 1416 ه‍

نتیجه:

با توجه به مواردى که ذکر شد این نتیجه به دست مى‌آید که کعبه از دیدگاه شیعیان اهمیت ویژه دارد و زیارت کربلا همانند حج واجب نیست؛ اما اگر کسى زیارت کربلا را نذر کند در صورتى واجب مى‌شود که قدرت بر انجام آن داشته باشد و هیچگونه ضررى متوجه او نشود. زیارت کربلا در این فرض،‌ هرگز با وجوب حج و اهمیت کعبه منافات ندارد و با هم در تعارض نیست.

بنابر این از این جا روشن مى‌شود که سخن «عدم اهمیت کعبه در نظر شیعه» یک اتهام واهى و دروغ آشکار است.

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

حکمت 154 : 

وَ قَالَ [علیه السلام] الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ.


و درود خدا بر او ، فرمود : آن کس که از کار مردمى خشنود باشد ، چونان کسى است که همراه آنان بوده و هر کس که به باطلى روى آورد ، دو گناه بر عهده او باشد: گناه کردار باطل ، و گناه خشنودى به کار باطل.


راه جذب دلهای مردم :

حکمت 50 : 

وَ قَالَ [علیه السلام] قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِیَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَیْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود : دل هاى مردم گریزان است ، به کسى روى آورند که خوشرویى کند .

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

۱_ سخنرانی باموضوع های مختلف                                   شنبه شب ها وچهارشنبه شب ها       مابین نمازمغرب وعشاء

۲_ کلاس روخوانی وصحیح خوانی قرآن                     دوشنبه شب ها                                          بعدازنمازعشاء

۳_ برگزاری دعای توسل وجلسه بسیج                            سه شنبه شب ها                                        بعدازنمازعشاء

۴_ کلاس احکام بانوان                                                           جمعه ها ظهر                                            بعدازنمازظهر

۵_ برگزاری نماز جماعت  به امامت حجت الاسلام هادی بیات تمام ایام هفته حتی جمعه ها

 .

.

.

*   مطلب مهم :برنامه های هفتگی مسجد پایین روستا

۱_  کلاس احکام عمومی مسجد پایین                              پنج شنبه شب ها                                 ۲۰ دقیقه بعداز اذان مغرب    

  • هادی بیات
  • ۰
  • ۰

 باسمه تعالی!

دعوا شده بود!

آقا امیرالمومنین(ع) رسید 

گفت:آقای قصاب بگذار برهگفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)

آقا سرشو انداخت پایین و رفت (زمان خلافت)

مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟! 

قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش

گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین

قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد 

گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست... 

جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟

حضرت علی" فرمودند: وقتی یک انسان جوان توبه می کند از مشرق تا مغرب قبرستان ها برای چهل روز از عذاب قبر نجات داده میشوند.

مطلب بسیار زیبا :

ﯾﮏ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﻋﺪﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ

ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﯾﺎﺕ ﺳﻮﺭﻩ ﺑﻘﺮﻩ 286 ﺍﺳﺖ...

ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ 6 ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ 28 ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺟﻤﻊ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ...

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ 2 ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ 86 ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺟﻤﻊ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﮑﯽ ﺍﺳﺖ ...

ﺍﻻﻥ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ 28 ﻭ 86 ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﻢ ﺣﺎﺻﻞ 114 ﺍﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﻋﻈﯿﻢ...

ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﻭﺳﻂ 286 ﯾﻌﻨﯽ143...

ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﯾﻪ ﯼ 143 درهمین سوره ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻭ ﻭﺳﻂ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

ﺍﯾﻨﻢ ﺁﯾﻪ ﯼ :143

﴿ ﻭَﻛَﺬَٰﻟِﻚَ ﺟَﻌَﻠۡﻨَٰﻜُﻢۡ ﺃُﻣَّﺔٗ ﻭَﺳَﻄٗﺎ ﻟِّﺘَﻜُﻮﻧُﻮﺍْ ﺷُﻬَﺪَﺁﺀَ ﻋَﻠَﻰ ﭐﻟﻨَّﺎﺱِ ... ‏[ﺍﻟﺒﻘﺮﺓ : ١٤٣ ‏] .

ﻭ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺳﻂ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﮔﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ....

  • هادی بیات